دوش در عالم رویا به بهشتم بردند
درآن باغ بهشت دست ملک بسپردند
چه بهشتی همه در هاله ی از نور و سرور
طاقی از گل زده بودند تمامی همه حور
هرکه که دیدم به جنان مظهر زیبایی بود
ملکم داد نشان آنچه تماشای بود
ملکی گفت:به هر جا طلبی لانه بگیر
و محب حسینی/ز جنان خانه بگیر
تا به من از ملک این گونه سخن گشت خطاب
همه ی باغ بهشت بر سر من گشت خراب
گفتم او را که منم تشنه/می ناب کجاست؟
همه ارزانی تو/خانه ارباب کجاست؟
عمر من در طلب دیدن ارباب گذشت!
شب و روزم به هوای رخ ارباب گذشت!
ببر آنجا که بهشت ازلی می باشد
ببر آنجا که حسین ابن علی(ع)می باشد
بی حسینم به چه کار آیدم این باغ بهشت
ببر آنجا که نماند به دلم داغ بهشت
یا به دوزخ ببرم تا که بسوزد بدنم
یا نشانم بدهید آن صنم بی کفنم....