شبلی شمیل
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت، وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه قوه را در شرق منتشر کرد، سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست و تا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود، اما با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی(ع) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید: «امام و پیشوای انسان ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر(ص)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است.»
میخائیل نعیمه
از دانشمندان مسیحی است در مقدمه ای که بر کتاب «صوت العدالة الانسانیة» نوشته درباره حضرت علی(ع) چنین می گوید: «پهلوانی امام( ع) تنها در میدان جنگ نبود، بلکه او در روشن بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود؛ اگرچه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هرگاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم باید به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگیریم.»
کارلایل
فیلسوف انگلیسی، هرگاه به نام علی(ع) می رسید بزرگی علی چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می کرد که از بحث علمی بیرون می شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی او می کرد، او درباره علی چنین می گوید: «ما نمی توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم؛ زیرا هرچه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند، فرمود: اگر زنده ماندم خود می دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می خواهید او را قصاص کنید یک ضربت بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیک تر است.»
لامنس
لامنس، کشیش بلژیکی درباره علی (ع) می گوید: «برای عظمت علی این بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی از او سرچشمه می گیرد. او حافظه و قوه شگفت انگیزی داشت. علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علی مستند دارند، چرا که گفتار او حجیت قطعی داشت، او باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت.»
مادام دیالافوا
وی در مقام تعریف حضرت علی(ع) چنین می نویسد: «احترام علی (ع) در نزد شیعه به منتها درجه است و حقاً هم باید این طور باشد زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاری هایی که برای پیشرفت اسلام کرد، در دانش، فضائل، عدالت و صفات نیک بی نظیر بود و نسلی پاک و مقدس نیزاز خود باقی گذارد. فرزندانش نیز از او پیروی کردند و برای پیشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علی(ع) کسی است که در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار می کرد و در اجرای قوانین الهی اصرار و پافشاری داشت. علی کسی است که اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او کسی است که تهدید و نویدش قطعی بود.»
وی در ادامه این بحث می گوید: «چشمان من گریه کنید، اشک های خود را با آه و ناله من مخلوط نمایید و برای اولاد پیامبر که مظلومانه شهید شدند، عزاداری کنید.»
پطروشفسکی
این استاد دانشگاه لنینگراد می گوید: «علی(ع) تا سرحد شور و عشق پایبند دین، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولیاءالله در وجودش جمع بود.»
ابن ابی الحدید
وی که از علمای اهل سنت است در کتاب شرحی بر نهج البلاغه مینویسد: «فصاحت را ببین که چگونه مهار خود را به این مرد سپرده است. نظم عجیب الفاظ را تماشا کن! یکی پس از دیگری می آیند و در اختیار او قرار می گیرند. مانند چشمه ای که از زمین می جوشد. سبحان الله جوانی در شهر مکه بزرگ می شود، با هیچ حکیمی برخورد نکرده، اما سخنانش در حکمت ، بالاتراز افلاطون و ارسطو و سقراط است.
وی میگوید: «دانش تفسیر، از او سرچشمه گرفته و از تعالیم او دامن گشوده است، گرچه عدهای سعی کردند که برتری و مقام او را کتمان کنند، اما او چون خورشیدی است که با کف دست ها پوشیده نمی شود و مانند روشنایی روز است که چشمهای بینا آنرا درک می کنند.»
همچنین محمد عبده از علمای بزرگ اهل سنت و شارح کتاب نهج البلاغه در سخنی میگوید: «از کلمات علی نه فقط روح بلاغت، فصاحت و حکمت را می توان مشاهده کرد، بلکه اعجاز را می توان دید. آن بزرگوار گاهی با کلمات خود انسان را به ملکوت اعلی سیر می دهد و زمانی متوجه اوضاع مادی میسازد. او شجاعت و صلابت را به نحوی مجسم میسازد که پشت مردان بی باک را به لرزه در میآورد. در مقابل، رحم و شفقت را به گونهای بیان میکند که قلب هر مخلوق سنگدلی هم اندوهگین میشود.»
نویسنده مشهور مسیحی «امین نخله» خطاب به شخصی که از وی خواسته بود چند کلمه از سخنان علی (ع) را برگزیند تا وی در کتابی گردآوری و منتشر سازد، میگوید: «از من خواستهای که کلماتی از گفتار حضرت علی(ع) را انتخاب کنم تا آنرا در کتابی منتشر سازی. من با مسرت کتاب با عظمت نهج البلاغه را ورق زدم. به خدا نمیدانم چگونه از میان کلمات علی (ع) مطالبی را انتخاب کنم، حتی نمیدانم چگونه کلمهای را از کلمه دیگر جدا سازم. این کار درست مثل این است که دانه یاقوتی را از کنار دانه یاقوت دیگر بردارم. سرانجام من این کار را کردم، در حالی که دستم یاقوتهای درخشنده را پس و پیش میکرد و دیدگانم از تابش نور آنها خیره میشد. به یاد داشته باش که این کلمات فقط پرتوهایی از نور بلاغت کلام امام علی (ع) است.»
همچنین عبد الفتاح عبدالمقصود نویسنده مصری میگوید: «من همواره اخلاق و موهبتهای الهی و آنچه را که تشکیل دهنده شخصیت است، مقیاس شناختن عظمت انسانی قرار می دهم، از اینرو بعد از محمد(ص) کسی را ندیده ام که شایسته باشد پس از او قرار گیرد یا بتواند در ردیف او باشد. این واقعیتی است که حقایق تاریخ گویای آن است. امام علی برترین مردی است که روزگار تا پایان عمر خود، چون او نزاید و اوست که اخبار و گفتارش برای هدایت طلبان چون شعاعی می درخشد. او مجسمهای از کمال است که در قالب بشریت ریخته شده است.»
عبدالوهاب حمورا، استاد دانشگاه قاهره در سخنی میگوید: «نهجالبلاغه، شامل همه آن چیزهایی است که پژوهشگران بزرگ، اساتید اخلاق، فلسفه، دانشمندان و سیاستمداران پرهیزکار می توانند بگویند یا بنویسند. محتوای نهج البلاغه به خوبی نشان می دهد که این اثر جاودانه از اندیشه بی نظیر امام علی(ع) تراوش یافته است.»
:: بازدید از این مطلب : 412
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1