بابا حسین:
درد و بلا
هی ناروا
به خدا صد رحمت بابا به کربلا
همه حسود
رحمی نبود
چی بگم از رسم محله ی يهود
مردا بزرگ
دستا بزرگ
صورت من کوچيک و انگشتا بزرگ
تار شد چشام
قطع شد صدام
تکرا ميشد مدينه تو کوچه ی شام
پرم شکست
سرم شکست
زير لگد عضای پيکرم شکست
اتش و دود
تنم کبود
نگم چه هتک حرمتايی شده بود
بزم شراب
شديم عذاب
چی بگم از قضيه ی کشف حجاب
تو ازدحام
ملا عام
يکی جسارت کردو گفت کنيز ميخوام
:: بازدید از این مطلب : 447
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0