یکی از مسائل بسیار حساس در حیات آخرین امام شیعیان، بحث غیبت ایشان و دوران آن می باشد؛ اما جالب است بدانید که انبیاء و پیشوایان قبل ازاین امام همام نیز هر یک دارای دورانی از غیبت و سپس بازگشت به سوی امت خویش بوده اند.
بنا به آیات و روایات برجای مانده مسأله ی غیبت مختص به امام عصر (ارواحنا فداه) نیست، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات فراوان، تعدادی از پیشوایان گذشته نیز، از آن جمله: صالح، یونس، موسی، عیسی، خضر- علیهم السلام- و... به عللی و جهاتی از جمله امتحان امتش، غیبت اختیار کرده، و از انظار مردم پنهان می شدند!
حضرت خضر (ع): به تصریح قرآن کریم، حضرت موسی در زمان غیبت حضرت خضر (ع) از علم او بهره مند می شد، او با اینکه از دیدگان پنهان بود، هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشت. ولایت و اختیاراتی که از جانب خداوند به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرف می کرد و اوضاع را طبق مصالحی رهبری می نمود، چنانچه داستان وی با حضرت موسی (ع) در قرآن (آیات 59 تا 82 کهف) ذکر شده است.
غیبت حضرت موسی بن عمران (ع): طبق تصریح قرآن حضرت موسی چهل روز تمام از بنی اسرائیل دوری گزید. تا اینکه این مدت سپری شد و دوباره به سوی قومش برگشت. (بقره: آیه 51؛ اعراف: آیه 142)
یونس (ع): وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش کردند، حضرت یونس (ع) از میان آن ها بیرون رفت به طوری که هیچ کس نمی دانست او کجاست!
طبق تصریح قرآن کریم حضرت یونس مدتی در شکم ماهی محبوس و از دیدگان امت خود پنهان بود. (انبیاء: آیه 87؛ صافات: آیه 140)
خداوند او را به جهت مصلحتی در شکم ماهی زنده نگه داشت. سپس او را بیرون آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید!
غیبت عیسی (ع): یهود و نصاری بر کشته شدن وی اتفاق دارند، اما خداوند می فرماید: «و گفتارشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند لکن امر بر آن ها مشتبه شد و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعاً او را نکشتند». (نساء: آیه 156)
عیسی بن مریم هم اکنون زنده و غایب است و طبق روایات در زمان ظهور حضرت مهدی روحی فداه از آسمان به زمین فرود می آید. چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: «مهدی متوجه می شود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود آمده و گویی از موهای سر و صورتش آب می ریزد، مهدی روحی فداه به او می گوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، حضرت عیسی (ع) می گوید: نماز باید به وسیله شما اقامه شود، پس عیسی پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز می خواند.
غیبت حضرت صالح (ع): حضرت صالح از پیامبران عظیم الشأن است و نام مبارکش «نُه» بار در قرآن آمده و از حیث زمان بعد از نوح و قبل از ابراهیم (ع) بوده است.
حضرت صالح بر قوم ثمود که مردمی بت پرست بودند مبعوث شد. ایشان مدتی از نظر قومش غایب شد، صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای اندامی زیبا، و محاسنی انبوه، و گونه های کم گوشت، میانه بالا و متوسط القامه بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده بود و او را نشناختند. و در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند:
1- دسته اول منکر وی شدند؛ 2- دسته دوم مشکوک بودند؛ 3- دسته سوم یقین داشتند که او صالح پیغمبر است.
صالح (ع) نخست به دسته ای که درباره ی وی مشکوک بودند برخورد نمود، و فرمود: من صالح هستم، ولی مردم او را تکذیب کرده دشنامش داده و آزار رسانده گفتند: ما از تو به خدا پناه می بریم، صالح پیغمبر شکل تو نبود.
سپس به نزد دسته ی منکرین آمد، آن ها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند!
آنگاه از کنار گروه سوم که اهل یقین بودند گذشت، و به آن ها گفت: من صالح هستم، آن ها گفتند: راست می گویی خبری به ما ده که بدان وسیله دباره ات شک نکنیم! و بدانیم تو صالح هستی، چه ما تردید داریم که خالق متعال قادر است انسان را در هر صورتی که می خواهد تغییر دهد!
صالح گفت: من همان صالح هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست می گویی منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علایمی داشت؟!
صالح گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور می رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می گذاشت. گفتند درست گفتی، ما به خدا و آن چه تو از نزد او آوردی ایمان داریم.
غیبت لاوی بن برخیا: داستان مشروحی درباره ی نعثل یهودی در تشرف به خدمت رسول اکرم (ص) نقل شده که تفصیل آن چنین می باشد: نعثل چون پاسخ همه ی سؤالاتش را از پیامبر عظیم الشأن اسلام دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت:
من در کتب انبیای قبل دیدم که در آخرالزمان پیغمبری می آید که نامش «احمد» و «محمد» است، و او خاتم الانبیا بوده و اوصیای او دوازده نفر به عدد اسباطند. رسول اکرم (ص) به نعثل می فرماید: آیا اسباط را می شناسی؟
نعثل گفت: آری، آن ها دوازده نفرند که نخستین آن ها لاوی بن برخیا است. او مدتی از بنی اسرائیل غایب شده، سپس به میان قوم خود برگشت، و دین خدا را پس از اِندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با پادشاه ستمگری به نام «قرسطیا» جنگید و او را کُشت.
حضرت فرمود: آنچه در میان بنی اسرائیل واقع شده در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب می شود به طوری که دیده نمی شود!
وقتی به طرف امت بازگشت می کند از اسلام اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی خدا به او اجازه خروج می دهد! و خدا اسلام را به وسیله ی او ظاهر کرده و تجدید می نماید.
خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته و از او پیروی کنند، و بَدا به حال کسانی که او را دشمن داشته و با او مخالفت نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامه های هدایت و راهنمایی او متمسک شوند.
غیبت ذوالقرنین: قرآن کریم در سوره کهف آیات 96- 83 داستان مشروحی درباره ی ذوالقرنین دارد و صفات ممتازی را برای او بیان می کند اما این که ذوالقرنین کیست بیان نشده است. و از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه معصومین (ع) نقل شده می خوانیم که: او پیامبر نبود بلکه بنده ی صالحی بود.
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم می فرمود: همانا ذوالقرنین بنده ی صالح خدا بود، و خداوند او را برای بندگانش حجت قرار داده بود، ذوالقرنین مردم را به طرف خدا دعوت کرده و آن ها را به تقوا و پرهیزکاری امر می کرد، اما آن مردم ضربتی به سمت راست سرش زدند، و او مدت ها از نظر مردم غایب شد! غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده، یا هلاک شده، و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان است! اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به طرف قومش بازگشت، این بار نیز مورد حمله قرار گرفت و آنان دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند! سپس حضرت فرمود: آگاه باشید، که در میان شما کسی است که همان روش و سنت ذوالقرنین را دارد، خدای عزوجل سبب و امکانات همه چیز را برای ذوالقرنین فراهم کرد و قدرتی در زمین به او داد که او شرق و غرب را درنوردید. اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد، و قائم شرق و غرب عالَم را زیر فرمان حکومت خود می آورد. در اطراف جهان کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم ننهاده باشد مگر اینکه مهدی در آن قدم خواهد گذاشت، (و آن را زیر چتر حکومتش خواهد کشید) همه گنج ها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر می کند، و او را به وسیله ترسی (که در دل دشمنانش می افکند) یاری خواهد کرد. قائم جهان را پُر از عدل و داد می کند، همان طوری که از ظلم و جور پُر شده است.
پی نوشت ها:
1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج51: 146، 215.
2- شیخ صدوق. کمال الدین و تمام النعمة، ج2: 345.
3- یوسف بن عبدالعزیز الشافعی. عقدالدرر فی اخبار المنتظر: 38.
4- شیخ سلیمان قندوزی. ینابیع المودة: 97.
* موسوی نسب. پرسش و پاسخ هایی پیرامون امام زمان (عج)، ج1: 193.
منبع:قدس
:: بازدید از این مطلب : 656
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0