کرامات امام حسین(ع)، از تکلم با حیوانات تا در آوردن انگور از دیوار مسجد
نوشته شده توسط : یکی از بچه های هیئت

توضیحاتدسته: امام حسين علیه السلاممنتشر شده در یکشنبه, 11 خرداد 1393 18:25

کثیر بن شاذان روایت می‌کند: خدمت امام حسین(ع) بودم که فرزندش علی اکبر در غیر فصل، از او انگور خواست. حضرت دست به ستون مسجد زد و انگور و موزی بیرون آورد و به او خورانید و فرمود: آنچه برای دوستان خدا نزد او هست بیشتر است.

 
 
 
  •  

 امام حسین(ع) سومین امام شیعیان است. وی شبیه‌ترین مردم به رسول خدا(ص) در صورت و سیرت بود.(1) در شب‌های تاریک، نور از پیشانی و اطراف گردنش می‌تابیدکه مردم آن حضرت را با آن نور می‌شناختند.(2) آن حضرت دارای علوم و کرامات و فضائل بی‌شماری است که از گوهر وجودش تجلی می‌شود و این نمودهای الهی پرتویی از چراغ هدایت است که در مناسبت‌های زمانی و مکانی جلوه می‌کرد، در اینجا به چند مورد از فضائل و کرامات آن حضرت به روایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات «حوزه علمیه قم» اشاره می‌شود:

*شفای مرض پیسی

حبابه والبیه می‌گوید: من به دیدن امام حسین(ع) می‌رفتم. اتفاقاً میان چشمانم پیسی پیدا شد و این امر بر من ناگوار آمد و چند روزی به دیدن ایشان نرفتم. سراغ مرا گرفته به ایشان می‌گویند: میان چشمان او عارضی پیدا شده.

امام حسین(ع) با اصحابش به دیدن من آمدند، آن حضرت فرمود: ای حبابه! چرا نزد من نیامدی؟

علت را گفتم، پس ایشان آب دهان مبارک خود را به آن مالید و فرمود: حبابه خدا را شکر کن که آن علت را از تو دور کرد، به سجده افتادم، فرمود: حبابه، سر بردار و در آیینه نگاه کن. سر برداشته (نگاه کردم) اثری از آن ندیدم، خدا را شکر کردم.

*برطرف کردن غم و اندوه دیگران

از ویژگی‌های امام حسین(ع) عواطف سرشار انسانی و دگر دوستی و نوع پروری آن حضرت است، به ویژه نسبت به کسانی که در زندگی روزمره دچار گرفتاری و مشکلات و غم و اندوه می‌شدند. اسامه بن زید بیمار بود و در خانه بستری شده بود، امام(ع) برای عیادت اسامه به خانه او رفت و مشاهده کرد که اسامه بسیار آشفته و نگران است.

حضرت فرمود: اسامه چرا این قدر نگران هستی؟

اسامه اظهار داشت: بدهکار هستم و حقوق دیگران در گردنم هست و می‌ترسم بمیرم و نتوانم بدهی خود را پرداخت کنم.

امام(ع) فوراً دستور داد، بدهی او را پرداختند. آن گاه اسامه آسوده خاطر شد و بعد از چند روز در همان بستر بیماری از دنیا رفت.(3)

*تکلم با حیوانات

راشد بن مزید نقل می‌کند که: از مکه تا قطقطانه -جایی نزدیک کوفه است- همراه امام حسین(ع) بودم، دیدم (در بین راه) درنده‌گزنده‌ای به او رو آورد و با او تکلم کرد. حضرت به جهت او توقف کرد و کلامی طولانی از آن درنده نقل کرد.(4)

*در آوردن انگور از دیوار مسجد

کثیر بن شاذان روایت می‌کند: خدمت امام حسین(ع) بودم که فرزندش علی اکبر در غیر فصل، از او انگور خواست. حضرت دست به ستون مسجد زد و انگور و موزی بیرون آورد و به او خورانید و فرمود: آنچه برای دوستان خدا نزد او هست بیشتر است.(5)

*سبز شدن درخت خرما

از حضرت صادق(ع) در حدیثی روایت شده که امام حسین(ع) در سفری زیر درخت خرمای خشکی منزل کرد، دعا کرد درخت سبز شد و برگ و خرما آورد، بالای درخت رفتند و به قدر کفایت خوردند.(6)

*یافتن شتر گم شده

اعرابی به امام حسین(ع) گفت: یابن رسول الله! شترم را گم کرده‌ام و غیر از آن شتری ندارم، پدرت حیوان گم شده را پیدا می‌کرد و هر گم شده‌ای را به صاحبش می‌رساند.

امام(ع) فرمود: در فلان مکان برو، شترت را می‌بینی ایستاده و در مقابلش گرگ سیاهی است.

اعرابی به آنجا رفت و برگشت و به امام حسین(ع) گفت: شتر خود را در همان جا یافتم.

*پی‌نوشت‌ها:

1. قندوزی حنفی، ینابیع المودة، الطبعة الاولی، اسوه. 1416 هـ ق، ج 2، ص 42.

2. ابن شهر آشوب، مناقب، بیروت، دارالاضواء، الطبعة الثانیه، 1412هـ ق، ج 4، ص 83.

3. علامه محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء الطبعة الثانیه، 403 هـ ق، ج 44، ص 189.

4. حر عاملی، اثباة الهداة، قم، المطبعة العلمیه، بی تا، ج 2، ص 588.

5. همان .

6. همان، ص 589.

 

فارس





:: بازدید از این مطلب : 1132
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 تير 1393 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: